هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

كدام شغل بهترين است؟
پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۱ ساعت 20:28 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
من نه پزشكم، نه وكيل؛ نه مهندسم كه از صبح تا شب در دفتر كاري بزرگ و باشكوه مشغول كار با اعداد و ارقام باشم؛ نه پرستارم كه لبخند بيمارها خستگي كار روزانه‌ام را از تنم بيرون كند؛ من هتلدار هم نيستم كه هميشه پشت ميزم بنشينم و مشتريان هتل را كه با لباس‌ها و چهره‌هاي مختلف به اتاق‌هايشان مي‌آيند و مي‌روند تماشا كنم؛ من تاجري پولدار با لباس‌هاي گرانقيمت هم نيستم؛ معلم نيستم كه در مدرسه و ميان بچه‌ها زندگي كنم؛ هيچ يك از اين شغل‌ها، به كار من مربوط نمي‌شود، اما من عاشق كار خودم هستم. كاري كه مطمئنم هيچ وقت از آن خسته نخواهم شد و تغييرش نخواهم داد؛ حتي اگر براي كار جديد حقوقي بيشتر به من پيشنهاد شود!

من شيريني‌فروش هستم؛ همه شيريني‌ها و شكلات‌ها را هم خودم درست مي‌كنم. از صبح كه وارد آشپزخانه كوچك فروشگاه مي‌شوم تا آخر وقت كه وسايل را براي فردا صبح آماده مي‌كنم، شادم و خوشحال و از زندگي لذت مي‌برم. شايد هيچ كس باور نكند، اما من از صبح تا شب با شيريني‌هايم صحبت مي‌كنم و با آنها دوست مي‌شوم.

***

شكلات‌هاي سفيد معمولا بايد دهان بچه‌ها را شيرين كنند؛ بچه‌هايي كه بعد از يك هفته جمع كردن پول توجيبي‌شان، به فروشگاه من مي‌آيند و چند عدد شكلات سفيد مي‌خرند؛ باهوش‌ترها ترجيح مي‌دهند شكلات‌هاي مغزدار را بخرند و بچه‌هاي شيطان و سربه‌هوا از شكلات‌هاي خرگوشي خوششان مي‌آيد.

شكلات‌هاي سكه‌اي هم براي كوچك‌ترهاست؛ بچه‌هايي كه هنوز به مدرسه نمي‌روند و با پدر و مادرشان به خريد مي‌آيند. شكلات‌هاي تلخ باب ميل خانم‌ها و آقايان ميانسال است؛ آنهايي كه موقع خريد عينكي را از كيفشان درمي‌آورند و با دقت، درصد تلخي شكلات و قيمتش را مي‌خوانند و بعد انتخاب مي‌كنند.

شيريني‌ها هم همين داستان را دارند؛ شيريني‌هاي خشك و ساده مربوط به مامان‌بزرگ‌ها و بابابزرگ‌هاست يا جوان‌ترهايي كه به ياد روزهاي كودكي خانه مادربزرگ چند تايي از آنها را مي‌خرند. نامزدها شيريني‌هاي بزرگ و رنگي را انتخاب مي‌كنند؛ شيريني‌هاي خامه‌اي كه با توت‌فرنگي و كيوي يا كرم‌هاي شكلاتي تزئين شده بهترين انتخاب براي اين گروه است.

شيريني‌هاي كوچك خامه‌اي هم روزهاي عيد طرفداران زيادي دارد؛ روزهايي كه همه اعضاي خانواده دور هم جمع مي‌شوند و چند دقيقه‌اي را با شادي و خوشي مي‌گذرانند.

هر روز صبح كارم را با تصور چهره افرادي شروع مي‌كنم كه قرار است اين شيريني‌ها و شكلات‌ها را بخرند. مثلا وقتي مايه شكلات‌ سكه‌اي را هم مي‌زنم، با دختر بچه‌اي كه دست‌هاي مادرش را گرفته و به شكلات‌ها خيره شده است حرف مي‌زنم و مي‌گويم: بايد يكي دو ساعت ديگر هم منتظر بماني تا شكلات آماده شود.

وقتي سيني پر از شيريني‌هاي خشك و كوچك را داخل فر هل مي‌دهم، به پدربزرگي فكر مي‌كنم كه تنها روي مبل اتاق نشيمن نشسته است و سعي مي‌كنم طعم خوب شيريني من خستگي و تنهايي او را برطرف كند. شيريني‌هاي خامه‌اي بزرگ را هميشه با اين فكر درست مي‌كنم كه طعم شيرين آن تا ابد در دهان نامزدها و زوج‌هاي جوان بماند تا آنها هيچ وقت اين روز را فراموش نكنند؛ روزي كه با همسرشان بيرون آمده‌اند تا كمي با هم قدم بزنند و تفريح كنند.

***

هر روز اين برنامه تكرار مي‌شود و من با عشق و لذت شيريني‌هايم را مي‌پزم. شيريني‌هايي كـــــــه هر كدام داستاني براي من دارند؛ داستان‌هايي كه از تخيل من شروع مي‌شود و مي‌دانم بالاخره در لحظه‌اي به واقعيت مي‌رسد.

اما يك چيز را مطمئنم و آن اين كه اگر با اين همه عشق و علاقه شيريني‌هايم را نمي‌پختم هم خودم از كار كردن در يك آشپزخانه كوچك عذاب مي‌كشيدم و هم مشتري‌هايم اين شيريني‌ها را اينقدر دوست نداشتند.

http://omidl.persiangig.com/copy-right.gifمنبع:جام جم



:: موضوعات مرتبط: موفقیت
:: برچسب‌ها: كدام شغل بهترين است, شغل